با گذشت زمان و آميختن سليقهها و افکار شخصى به مسائل مذهبى و گرايشهاى مختلف به سوى برنامههاى ظاهر فريب مکتبهاى انحرافى و دراز شدن دست مفسده جويان به سوى مفاهيم آسمانى، اصالت پارهاى از اين قوانين از دست مىرود و دست خوش تغييرات زيان بخشى مىگردد.
بايد آيين اصيل حفظ گردد و جلوى تحريفات و تغييرات و خرافات گرفته شود و اين آيين براى نسلهاى آينده محفوظ بماند، آيا جز اين است که بايد اين رشته به وسيله يک پيشواى معصوم ادامه يابد، خواه آشکار و مشهور باشد، يا پنهان و ناشناس (لئلا تبطل ححج اللَّه و بيناته)؟
سينه امام (ع) و روح بلندش، صندوق آسيب ناپذير حفظ اسناد آيين الاهى است که همه اصالتهاى نخستين و ويژگىهاى آسمانى اين تعلميات را در خود نگاه دارى مىکند تا: “دلايل الاهى و نشانههاى روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشى نگرايد”.
4- تربيت يک گروه ضربتى؛ امام زمان (عج) در زمان غيبت همچون خورشيد پشت ابر است. از برکات امام زمان (عج) در زمان غيبت اين است که گروهى مىتوانند از ابرها بالا رفته مستقيماً از شعاع آفتاب استفاده نمايند و در پرتو اين ارتباط، تدريجاً ساخته شوند.
5- نفوذ روحانى؛
(تربيت تکوينى از طريق ولايت تکوينى) امام زمان (عج) شخصيتى است بى همتا که سبب مىگردد، دلهاى آماده، در هر جا که باشند، تحت تأثير جذبه مخصوص اشع? نيرومند و پر دامنه شخصيتش، قرار گيرند و از اين طريق آن امام معصوم مىتواند به تربيت نفوس بپردازد، هر چند خود نفوس، چندان آگاه نباشد.
امام (عج) از نظر باطن بر اعمال مردم ولايت دارد و آنچه به باطن و حقيقت موضوع هدايت (دلها و اعمال مردم) مربوط است، بر امام (عج) مکشوف است. لذا اعمال نيک و بد در نزد او حاضر و راه سعادت و شقاوت تحت نظر او است. پس مقام امامت توأم با هدايت است و اين هدايت، به معناى اراي? طريق نيست، بلکه رساندن به مقصود مراد است؛ زيرا اراي? طريق، نماياندن راه و خواندن مردم به سوي خدا، کار همه پيامبران و مؤمنان است.
6- هدف آفرينش؛ جهان آفرينش همانند باغ با طراوتى است که انسانها، درختان و بوتههاى اين باغ اند و آنها که در مسير تکاملاند، درختان و شاخههاى پربار و منحرفين، علفهاى هرز اين باغ مىباشند. هدف از آبيارى چنين باغى آن است که درختان ميوه سيراب گردند نه علفهاى هرز “ان الارض يرثها عبادى الصالحون”. اگر روزى فرا برسد که تمام درختان باغ خشک شوند و گروه صالحان از روى زمين برچيده گردند، دليلى بر آبيارى اين باغ و ادام? فيض وجود نخواهد داشت. و امام معصوم (ع) چون انسان کامل است، سمبل گروه صالحان است و هدف اصلى آفرينش و از اين جهت مورد خطاب قرار مىگيرد که: “لولاک لما خلقت الافلاک”. و يا بيان مىشود که: “لو بقيت الارض بغير الامام لساخت "و يا “بيمنه رزق الورى و بوجوده تثبت الارض و السماء؛ يعنى از برکت وجود حجت الاهى است که مردم روزى مىبرند و به خاطر هستى اوست که زمين و آسمان بر پاست.
7- واسطه فيض بودن؛ در عرفان گفته مىشود که حق در مقام ظهورات ذاتى، وحدت قاهره و در ظهورات متکثره فعلى، تعينات خاصه را اظهار مىدارد، ولى آن وحدت، بدون کثرت و اين کثرت، بدون وحدت حقيقى است، لذا نياز به تجلى سومى بود که بتواند مقام جمع و تفصيل را ارايه کند، برزخ بين عالم ربوبيت و عبوديت و جامع حق و خلق باشد. از سويى به عالم طبيعت مربوط باشد و از سويى ديگر به عالم واحديت؛ يعنى واسطهاى باشد بين اين دو عالم.
انسان کامل که مصداق بارزش امام معصوم (ع) است، از اين دو نسبت برخوردار است و به خاطر همين واسطهى فيض به ما سوى (کثرات محضه)، مظهر ربوبيتِ حق شده است. و اگر گفته شده که: “بهم يرزقون اللَّه عباده و بهم ينزل القطر من السماء و بهم تخرج برکات الارض”. سخنى گزاف و مبالغه نيست. با توجه به همين مقام است که امام باقر (ع) مىفرمايد: “نحن الاسماء الحسنى”؛ يعنى ما تمام و همهى اسماي حسناى الاهى مىباشيم.
از اين رو برپايى نظام آفرينش و اعطاى فيض به ما سوى اللَّه و هدايت و تربيت و خودسازى انسانها، و… فرع بر وجود امام زندهاى است که از وجود او ما سوى اللَّه فيض ببرند و عطش خود را سيراب نمايند.
نظرات شما عزیزان: